سفارش تبلیغ
صبا ویژن



nazaninzahra - پیام دوستی

   

پیامک درباره حضرت مهدی(عج) :

1. ارباب زمین، امیر مریخ، بیا
تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا
از قول همه منتظران می گویم
ای پیرترین جوان تاریخ بیا

2. مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند
همه ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند
چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم
شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند.

3. وقتی میگیم خدا کند که بیایی شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید…
التماس دعای فرج

4. ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
تقدیم به حضرت مهدی عزیزم.

5. ای کاش همه می دانستند دنیایی که در آن حجت خدا نباشد جهنمی بیش نیست.
جهنمی که اگر نیک بنگری زبانه های آتش آن را خواهی دید.
آری ای دوست ! تا زمانی که بهشت ظهور نکرده است من و تو مقیم جهنمیم…

6. عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه دور است ونه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود

پوستر زیبا درباره امام زمان

یک نکته :

صدتا پیامک مهدوی برای دیگران بفرستی به اندازه ی یک نماز جماعت دل امام زمانت رو شاد نمی کنی!

در اهمیت نماز جماعت همین بس که:

1. پیامبر اکرم (ص) فرمود :
” بر یهود و نصارا سلام کنید و بر یهود امّت من سلام نکنید. پرسیدند : ای پیامبر ! یهود امت تو چه کسانی هستند؟ فرمود : آن ها که صدای اذان و اقامه را می شنوند ولی در نماز جماعت حاضر نمی شوند. ”
(لئالی الاخبار، ج 4، ص 204)

2. رسول خدا (ص) فرمود:
“یک نماز با جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادی در خانه ‏است. پرسیدند: آیا فقط یک روز نماز؟ فرمود: بلکه یک نماز. ”
(مستدرک الوسائل، ج 1 ص 488)



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 3:41 عصر روز جمعه 90 دی 2

دنیای عجیبی است؛ خیلی عجیب!

انگار قرار است هر کسی بیشتر ادعای “چیزی” را دارد، بیشتر از دیگران هم در جهت نقیض همان “چیز” گام بردارد. مدعیان دین‌داری، بیشتر از همه بی‌دینی می‌کنند. مدعیان آزادی بیان، بیشتر از همه خفه می‌کنند. مدعیان راست‌گویی، بیشتر از همه دروغ می‌گویند. مدعیان قانون‌مداری، بیشتر از همه بی‌قانونی می‌کنند. مدعیان آزادی، بیشتر از همه محصور می‌کنند. .مدعیان حقوق بشر، بیشتر از همه جنایت می‌کنند(+) و مدعیان “ادب مرد به ز دولت او” بیشتر از همه بی‌ادبی! و مدعیان صداقت، بیشتر از همه فریب می‌دهند و مدعیان احترام به شعور مخاطب، بیشتر از همه سفسطه.

مدت‌ها بود می‌خواستم راجع به بی‌ادبی‌های سخیفی که راجع به سن آقای جنتی رواج پیدا کرده بنویسم، اما هربار با خودم می‌گفتم شاید طبیعی باشد گروهی در جامعه حد و مرز اخلاق نشناسند و برای خندیدن دست به هر مستمسکی بزنند. اما اخیراً متاسفانه این موضوع از حدِ “یک گروه خاص” فراتر رفته و کسانی که مدعی تفکر در بین سبزها هستند، علاوه بر طعنه و متلک زدن، حالا دیگر به راحتی و به صورت مستقیم در خصوص این موضوع جوک می‌نویسند و انگار نه انگار این یک عمل سخیف و زشت است!

می‌دانم آقایان فوق‌الذکر، اصالتاً حقد و کینه‌ی خاصی نسبت به شورای نگهبان قانون اساسی دارند(+)، خوب طبیعی هم هست چون این شورا نگهبان چیزی است که آقایان می‌خواستند آنرا بشکنند! اما برای کسانی که مدعی اخلاق و ادب هستند بسیار زشت است کینه‌ی خویش را به شکل اهانت بروز دهند. من می‌توانم درک کنم کسانی را که به شورای نگهبان انتقاد دارند، حتی می‌توانم بفهمم کسانی را که نسبت به موجودیت این نهاد حرف دارند و حتی‌تر درک می‌کنم افرادی را که حرف خود را در قالب طنز و نه هجو بیان می‌کنند ولی به هیچ عنوان نمی‌فهمم کسانی را که حرف خود را در قالب تمسخر سن کسی بیان می‌کنند!

اصلاً کاری به قبح این کار در اسلام ندارم، بدیهی بودن زشتی این امر نزد اخلاق و انسانیت هم به کنار. اما هر چه که نباشد، شما لااقل ایرانی که هستید؟‌ نزد ما ایرانی‌ها ریش سفیدی و سن زیاد مبنای احترام و عزت است، نه تمسخر. پس اگر دین و اخلاق ندارید، لااقل کمی ایرانی باشید!

جوک درباره آیت الله جنتی

البته به نظر من به پیروان جنبش سبز نمی‌توان زیاد ایراد گرفت وقتی که رهبران آنها، یعنی آقایان موسوی و کروبی خود پایه‌گذار این بدعت زشت بودند. آنجا که در یکی از نامه‌های سرگشاده‌ی دونفره‌ی خود راجع به آقای جنتی به صراحت نوشتند: “این مرد کهن سال که از آغاز تأسیس مجلس و شورای نگهبان لاینقطع مسئول بوده و قریب به بیست سال است که دبیر شورای نگهبان است و گویا کهولت سن نه تنها قوای روحی و جسمیش را به تحلیل برده بلکه قوه ادراک و ذهنی اش را هم مختل کرده است.“!!!

و البته جالب اینکه، کسانی دائماً‌ به شورای نگهبان و اعضای آن اهانت می‌کنند که در متن منشور جنبش‌شان بارها به لایتغیر بودن خواسته‌ی”اجرای بدون تنازل قانون اساسی” اشاره شده و ذکرِ “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” از دهانشان نمی‌افتد و آنرا مهم‌ترین خواسته‌ی خود می‌نامند. کسانی که بچه‌گانه صرفاً به خاطر یکی از اصول، دم از اجرای بدون تنازل قانونی می‌زنند که به طور قطع به دو مبنا از سه مبنای غیرقابل تغییر آن یعنی “براساس اسلام بودن” و “ولایی بودن”، هیچ اعتقادی ندارند. و به تحقیق با بیشتر از 80 اصل از یکصدوهفتادو هفت اصل آن مشکل جدی دارند!

به تحقیق شورای نگهبان قانون اساسی، از اولین نهاد‌های انقلاب است که زودتر از همه، هجمه به آن آغاز شد و شاید به همین دلیل بود که سال‌ها قبل امامِ امت در لابلای بیانات مهم خود راجع به شورای نگهبان(+)، خطاب به اعضای آن فرموده بودند:
“…..از تحمل زحمات و رنجهای شما تشکر می کنم . شما توقع نداشته باشید که مورد اهانت واقع نشوید. همه می دانید تا کسی کاری انجام ندهد کسی به او توهین نمی کند.توهین برای کسانی است که می خواهند زنده باشند. هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف راداشته باشیم . باید به حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی ازاین کاری که برای خدا می کنیم خوشش می آید و یا چه کسی بدش می آید.”

منبع: آینده از آن حزب الله



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 3:27 عصر روز جمعه 90 دی 2

فتنه 88 با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع نبود و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت که چنین هم شد
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در هر نقطه ی از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملتهاست.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه نهم دی، اراده خداوند متعال و ایمان به توفیق الهی را عامل اصلی هدایت قلبها و دلهای ملت ایران برای حضور در عرصه های مختلف برشمردند و خاطرنشان کردند: حضور عظیم و خروشان مردمی در  9 دی 88 ، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دلهای مردم بود.
"حضور گسترده مردمی" و " ایمان دینی مردم " دو عنصر برجسته ی حماسه نهم دی 88
ایشان در تبیین حقیقت حماسه نهم دی به دو عنصر "حضور گسترده مردمی" و " ایمان دینی مردم " اشاره کردند و خاطر نشان کردند: نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود.
حضرت آیت الله خامنه ای در تشریح اولین عنصر یعنی اهمیت حضور گسترده مردم در صحنه های مختلف افزودند: هنر اصلی امام خمینی(ره)، وارد کردن مردم به صحنه بود و در هرجایی که مردم با شجاعت، بصیرت و عمل متناسب با ایمان خود، وارد میدان شدند تمام مشکلات، و بزرگترین موانع در مقابل اراده مردم از بین می رود.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در هر نقطه ی از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملتهاست،  که امام خمینی (ره) به آن عمل کرد و ملت ایران هم با اعتماد به امام راحل عظیم الشان، آن را بصورت عملی اثبات کرد.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در تبیین ایمان دینی مردم، به عنوان دومین عنصر اهمیت حادثه ماندگار نهم دی افزودند: آن معجزه گری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه می آورد و با وجود همه سختی ها آنان را در صحنه نگه می دارد، ایمان قلبی و دینی است چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد.
رهبر انقلاب اسلامی، حماسه نهم دی را از این منظر کاملاً شبیه صدر اسلام و همچنین روزهای پیروزی انقلاب دانستند و خاطرنشان کردند: در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنه گران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری وقایع تلخ فتنه 88 افزودند: این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.
رهبر انقلاب اسلامی به نقش عاشورای حسینی و محرم، در تحقق حماسه نهم دی هم اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی (ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.
به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود، توجه شود
ایشان بر ضرورت پاسداشت این حماسه بزرگ تأکید کردند و دو توصیه نیز به دست اندرکاران ستاد بزرگداشت نهم دی داشتند: اولاً در بزرگداشت نهم دی جنبه های شعاری غلبه پیدا نکند و ثانیاً به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود، توجه شود.
در ابتدای این دیدار آیت الله جنتی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به عملکرد 32 ساله این شورا در هماهنگی مراسمهای بزرگ و گسترده مردمی گفت: حماسه مردم در 9 دی 88 بسیار فراتر از پیش بینی ها بود و ضد انقلاب را به کلی مأیوس کرد.



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 8:34 صبح روز جمعه 90 آذر 25

ر آسمان دنیا هیچ سپیده ی بامدادی همچون فجر روز دهم محرم با مصیبتها و غمهایش ندمیده است و خورشید، هیچگاه همچون خورشید آن روز با اندوه و دردهایش طلوع نکرده است...؛ زیرا در تاریخ هیچ حادثه ای وجود ندارد که با فجایع و دردهایش از آن صحنه های اندوهبار برتر باشد که در روز عاشورا (1) بر صحرای کربلا نمایان گشت؛ چون محنتی از محنتهای دنیا و غصّه ای از غصه های روزگار باقی نماند که بر ریحانه ی رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله جاری نگشته باشد.
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: «هیچ روزی بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله سخت تر از روز احد نبود که عموی آن حضرت یعنی حمزة بن عبدالمطلب، شیر خدا و پیامبرش، در آن کشته شد و پس از آن روز، واقعه ی مؤته که در آن، عموزاده اش جعفر بن ابی طالب کشته شد، سپس فرمود: و روزی نیست چون روز حضرت حسین علیه السلام که سی هزار نفر به سوی او شتافتند و ادعا می کردند از این امّت هستند و هر کدام از آنان با (ریختن) خون آن حضرت به خداوند تقرب می جستند در حالی که وی، آنان را به یاد خدا می انداخت ولی پند نگرفتند تا اینکه او را به ظلم و ستم و تعدی به قتل رساندند» (2) .
امام بزرگوار در سپیده دم روز عاشورا، نماز را آغاز کرد که که بنا به گفته مورخان، خود و یارانش، به علت عدم وجود آب نزد آنان، برای نماز تیمم ساختند و خانواده و یارانش به آن حضرت اقتدا نمودند (3) ، پیش از آنکه تعقیب نمازشان را به پایان برسانند، طبلهای جنگ در اردوگاه ابن زیاد، نواخته شد و دسته های کاملاً مسلحی از سپاه به پیش آمدند در حالی که فریاد می زدند: یا جنگ می کنیم یا به فرمان فرزند مرجانه گردن نهید.

 

دعای امام

سرور آزادگان، خارج شد، صحرا را دید که از سواران و پیادگان پر شده است و شمشیرها و نیزهای خود را کشیده و تشنه ی ریختن خون وی و نیکان اهل بیت و یارانش هستند تا مزد ناچیزی از فرزند مرجانه به دست آورند.
حضرت، مصحفی را طلبید و آن را بر سر خود گذاشت و تضرع کنان روی به خدا کرد و گفت:
«خداوندا! تو مورد اعتماد من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی، تو در هر امری که بر من نازل شود، مایه ی اطمینان و قدرت من می باشی، چه بسیار اندوهی که قلب در آن سست می گردد و قدرت در آن اندک می شود و دوست در آن فرومی گذارد و دشمن در آن زبان به طعنه می گشاید، آن را به درگاه تو عرضه نمودم و از آن به پیشگاهت شکایت بردم- به خاطر رغبت من به تو نه به دیگری- تو آن را گشایش دادی و آن را دور ساختی و کفایت نمودی، تو سرپرست هر نعمت و دارنده ی هر نیکی و سرانجام هر خواسته ای هستی» (4) .
در این دعا، عمق ایمان حضرت دیده می شود که در همه ی کارهای مهمش به سوی خدا باز می گردد و به او اخلاص می یابد، خداوند سرپرست او و پناهگاهی است که در هر امر مهمی که بر او پیش آید به آن پناه می برد.

 

پاورقی

(1) «عاشورا»: نام روز دهم ماه محرم است. گفته شده که این نامگذاری قدیمی است و علت آن این بوده که در آن روز، ده نفر از پیامبران به ده کرامت،گرامی داشته شدند. این مطلب در ص 22 از کتاب الانوار الحسینیة نوشته‏ی بلاوی آمده است.
(2) بحارالانوار 274 /22 ح 21 و ج 298 /44 ح 4.
(3) اعتماد السلطنة حسن بن علی، حجّة السعادة فی حجّة الشهادة (به زبان پارسی) که امام شیخ محمد حسین آل‏کاشف الغطاء آن را به عربی ترجمه نموده و از کتابهای خطی کتابخانه‏ی عمومی است.

(4) ابن‏عساکر، تاریخ 216 /14. البدایة والنهایة 170 -169 /8. ابن‏اثیر، تاریخ 61 -60 /4.

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:42 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

هیچ امّتی از امّتها، مصیبتی دردناکتر و فجیع تر از فاجعه ی کربلا مشاهده نکرده است؛ زیرا هیچ مصیبتی از مصیبتهای روزگار و یا فاجعه ای از فجایع دنیا وجود ندارد که بر سبط پیامبر خدا و ریحانه ی او نگذشته باشد... مصیبتهای آن حضرت، عواطف را اندوهگین و داغدار ساخت و حتی کم احساس ترین مردم و سنگدل ترین آنان را به درد آورد تا آنجا که حتی «عمر بن سعد»، آن ستمکار فرومایه نیز متأثر شد و از مصیتهای هولناک و سنگینی که بر امام جاری گشت، به گریه آمد. در فاجعه ی کربلا، حرمت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در عترت و ذریّه اش شکسته شد.
امام رضا علیه السلام می فرماید: «روز حسین، چشمهای ما را مجروح و عزیز ما را خوار ساخت...».
ما اینک به بیان فصلهای آن فاجعه ی جاویدان در دنیای غمها و حوادث دردناک همزمان با آن می پردازیم.

 

پیشروی لشکر

نیروهای جفاکار با جانهای شرور و سرشار از کینه ها و دشمنیها نسبت به عترت پاک؛ پایه گذاران حقوق مظلومان و ستمدیدگان و آنان که به خاطر احقاق حق، تلاش نموده بودند، پیشروی خود را آغاز نمودند.
پیشقراولان سپاه ابن سعد در عصر روز پنجشنبه، نهم ماه محرم به سوی امام حرکت کردند؛ زیرا دستورات شدیدی از ابن زیاد به فرماندهی کل رسیده بود که در جنگ، تعجیل نماید تا مبادا نظر سپاه متبلور شود و در صفوفش، چند دستگی ظاهر گردد.


هنگامی که آن لشکر به حرکت درآمد، حضرت حسین علیه السلام جلو چادر نشسته و شمشیر خود را بر زانو نهاده و اندکی خواب او را گرفته بود که خواهرش؛ بزرگ بانوی بنی هاشم، حضرت زینب علیهاالسلام صدای مردان و پیشروی آنان به سوی برادرش را شنید، پریشان و مضطرب، نزد آن حضرت شتافت و او را بیدار نمود.
امام سربلند کرد و خواهرش را دید، با عزمی ثابت به وی فرمود: «من رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را در خواب دیدم که فرمود: تو به سوی ما می آیی...».
آن بانوی بزرگ، پریشان گشت و نیرویش سست گشت، بر صورت خود زد و با کلماتی اندوهبار گفت: «وای بر من!...» (1) .
حضرت ابوالفضل عباس، روی به برادر خود کرد و گفت: ای برادر! این قوم به سوی تو آمده اند. حضرت از او خواست تا از موضوع آنها با خبر شود و فرمود: «تو- که جانم فدایت باد!- سوار شو و با آنان روبه رو شو و به آنها بگو: شما را چه شده است و چه می خواهید؟».
ابوالفضل، به سرعت به سوی آنان شتافت، در حالی که بیست سوار از یارانش از جمله «زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر» همراه او بودند، عباس در مورد پیشروی آنان پرسید، به او گفتند: «دستور امیر رسیده که بر شما گردن نهادن به حکم او را عرضه کنیم و یا اینکه با شما بجنگیم» (2) .
حضرت ابوالفضل عباس، به سوی برادرش بازگشت تا موضوع را بر آن حضرت، عرضه کند، در این حال حبیب بن مظاهر به سوی آن قوم رفت و شروع به موعظه کردن آنان نموده آنها را به یاد سرای آخرت انداخت و گفت: «به خدا! بدترین قومی که فردا بر خدای عزیز و جلیل و بر پیامبرش محمد صلی اللَّه علیه و آله وارد می شوند، آنها خواهند بود که ذریّه و اهل بیتش را- آن پارسایان سحرها که خدای را شب و روز، فراوان یاد می کنند- و شیعیان با تقوای نیکوکارش را کشته باشند» (3) .
«عزرة بن قیس» به وی پاسخ داد و گفت: «ای فرزند مظاهر! خود را پاک قلمداد می کنی!».
«زهیر بن قین» روی به وی کرد و گفت: «ای فرزند قیس! از خدا پروا کن و از کسانی نباش که به گمراهی کمک می کنند و جانهای پاک و طاهر عترت بهترین پیامبران را می کشند» (4) .
عزره به وی گفت: «تو نزد ما عثمانی بودی، تو را چه شده است؟».
زهیر گفت: «به خدا! من به حسین نامه ننوشتم و فرستاده ای نزد وی نفرستادم، ولی در راه با وی همراه شدم و هنگامی که او را دیدم به وسیله ی وی، رسول خدا را به یاد آوردم و دانستم که چه بی وفایی می کنید و پیمان می شکنید، راه شما را به سوی دنیا دیدم و تصمیم گرفتم که او را یاری کنم و جزء همراهانش باشم تا آنچه را که شما از حق رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله تباه کرده اید حفظ کنم» (5) .
حضرت ابوالفضل، گفتار آن قوم را به برادر خود رسانید. آن حضرت به وی فرمود: «به سوی آنان بازگرد شاید بتوانی آنان را برای فردا به تأخیر اندازی، تا امشب را به درگاه پروردگارمان نماز گزاریم و او را فراخوانیم و از او مغفرت بجوییم که او می داند من نماز و تلاوت کتابش و زیاد ذکر کردن و مغفرت طلبیدن را دوست دارم».
حضرت عباس به سوی آنان بازگشت و آنان را از کلام برادر خود باخبر ساخت. ابن سعد، موضوع را با شمر در میان گذاشت از ترس اینکه مبادا در صورت پذیرش درخواست امام، از او سخن چینی نماید؛ زیرا وی تنها رقیب او برای فرماندهی سپاه و جاسوسی بر علیه او بود و یا اینکه می خواست اگر ابن مرجانه در تأخیر جنگ، از او گله کرد، شمر نیز در مسؤولیت آن، شریک باشد.
به هر حال، شمر در این باره اظهار نظری نکرد و موضوع را به ابن سعد موکول نمود.
«عمرو بن حجاج زبیدی» خودداری آنان از پذیرش درخواست امام را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «سبحان اللَّه! به خدا قسم!! اگر او از دیلم بود و این درخواست را از شما می کرد، شایسته بود که از او بپذیرید...» (6) .
فرزند حجاج، چیزی بر آن گفته نیفزود و نگفت که او فرزند رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله می باشد از ترس اینکه مبادا اطلاعات نظامی، سخن وی را به فرزند مرجانه منتقل کنند و او مورد کیفر یا سرزنش و یا محرومیت از سوی او واقع شود...
فرزند اشعث، سخن فرزند حجاج را تأیید نمود و به ابن سعد گفت: «آنچه درخواست کرده اند را بپذیر که به جانم سوگند! فردا با تو در جنگ خواهند بود».
ابن اشعث به این جهت این مطلب را گفت که گمان می کرد، امام در برابرابن زیاد کوتاه می آید و لذا تأخیر جنگ را راغب شد، ولی هنگامی که متوجه شد که امام تصمیم بر نبرد دارد، از گفته ی خود پشیمان گشت و گفت: «به خدا! اگر می دانستم که آنان چنین می کنند، ایشان را تأخیر نمی دادم» (7) .
پسر اشعث، اخلاق خود و اخلاق کوفیان را مقیاسی قرار داد که مردان را با آن می سنجید و گمان کرد که امام، ذلّت و خواری را خواهد پذیرفت و از انجام رسالت بزرگ خود، صرف نظر خواهد کرد و نمی دانست که امام، هستی و جهت گیریهای خود را از جدّ بزرگوارش دریافت می نماید.

 

 

تأخیر انداختن جنگ تا بامداد

فرزند سعد، پس از آنکه بیشتر فرماندهان سپاه آن را پذیرفتند به تأخیر جنگ رضایت داد، پسر سعد، به یکی از یارانش گفت تا این مطلب را اعلام نماید. وی به اردوگاه حضرت حسین علیه السلام نزدیک شد و فریاد کشید: «ای یاران حسین بن علی! ما شما را از امروز به فردا تأخیر دادیم، پس هرگاه تسلیم شدید و حکم امیر را گردن نهادید، شما را به سوی او می بریم و اگر خودداری نمودید، با شما به جنگ می پردازیم» (8) .
جنگ تا روز دهم محرم، تأخیر انداخته شد و یاران ابن سعد، منتظر فردا ماندند که آیا امام آنها را در آنچه او را فراخوانده بودند، اجابت می کند و یا آن را نمی پذیرد.

 

پاورقی:

(1) ابن‏اثیر، تاریخ 56 /4.
(2) انساب‏الاشراف 322 /3.طبری، تاریخ 416 /50.
(3) الفتوح 177 /5.
(4) همان 177 /5.
(5) انساب‏الاشراف 392 /3.
(6) ابن‏اثیر، تاریخ 57 /4. انساب‏الاشراف 392 /3.
(7) انساب‏الاشراف 392 /3.

(8) الفتوح 179 /5.

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:41 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >