22 بهمن روز دفاع عاشورایی ملت ایران از دستاوردهای انقلاب ونظام اسلامی است .
22 بهمن روز دفاع عاشورایی ملت ایران از دستاوردهای انقلاب ونظام اسلامی است .
یازدهمین امام شیعیان، پدر کسی است که برچینندهی ظلم از عالم و برپاکنندهی حکومت عدل خواهد بود. این نکته در کنار رفتاری که تمام ائمه علیهم السلام در مبارزه و ناسازگاری با حکومتهای ظالم داشتهاند، موجب گردید امام عسکری علیه السلام در دوران کوتاه امامت خویش (6 سال) ، تحت فشار فراوان از جانب حکومت عباسی باشد. البته به علت جایگاه بس رفیعی که امام در بین مردم و حتی بزرگان حکومتی داشت،[1] حاکمان سعی میکردند تا میتوانند در ظاهر با ایشان رفتاری همراه با احترام داشته باشند.[2]
با این حال کوچاندن اجباری امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام از مدینه به سامرا ، که مرکز حکومت عباسی بود، یکی از راههای مهم فشار بر ایشان به شمار میآید. عباسیان قصد داشتند با این کار تمام حرکات و رفت و آمدهای امام را زیر نظر داشته، مانع فعالیتهای ایشان گردند. به علاوه امام موظف بود تا هر هفته روزهای دوشنبه و پنج شنبه به دربار حاکم برود.[3] این کار هرچند ظاهراً «تعیین وقت ویژه برای ابن الرضا[4] جهت دیدار با حاکم جهان اسلام» بود، اما در واقع راهی برای کنترل بیشتر تحرکات آن حضرت به شمار میرفت.[5]
در این شرایط سخت، برخورد امام با دوستان، با دشمنان، و تقویت و اداره سازمان وسیع وکلا ، بیان کنندهی علت کوتاهی دوران امامت ایشان است. اگر امام در این دورانِ اندک، موفقیتهایی بزرگ به دست نمیآورد، حکومت ناچار نمیشد گزینه حذف فیزیکی ایشان را به اجرا گذارد.
در بین تمام این موضعگیریها، یکی از زمینههای جالب و درسآموز، برخورد امام با دشمنان خود است. امری که موجب نفوذ هرچه بیشتر امام در بین آنها گردید. برخورد امام با وزیر حاکم عباسی از سویی و روش مواجهه ایشان با زندانبانان دو نمونه از این موضعگیریها است.
رفتار امام با وزیر معتمد عباسی چنان است که این وزیر از ارادتمندان امام گردیده است. احمد فرزند عبید الله بن خاقان رئیس امور دارایی حکومت عباسی در قم و از دشمنان اهل بیت علیهم السلام است. روزی در جلسهای صحبت از علویان به میان میآید و او در مورد امام حسن عسکری علیه السلام مطالبی را نقل میکند که بیانگر میزان نفوذ امام در دربار معتمد عباسی و جایگاه او در نزد عبید الله بن خاقان، پدر احمد و وزیر معتمد است.
احمد میگوید روزی نزد پدرم بودم که نگهبانان گفتند: «ابو محمد فرزند رضا منتظر است تا اجازه ورود دهید». احمد میگوید: تعجب کردم؛ جز شخص خلیفه و ولی عهدش یا کسی که خلیفه اجازه داده باشد، هیچ کس را با کنیه نام نمیبردند. این فرد کیست که با کنیهاش (ابو محمد) نام برده شد؟![6] پدرم اجازه داد و چون او وارد شد پدرم از جا برخواست و چند قدمی به استقبالش رفت؛ کاری که حتی برای فرماندهان سپاهش نمیکرد! سپس جوان را بر جای خود نشاند و خودش روبروی او نشسته، با او مشغول صحبت شد. پدرم به او میگفت: جانم فدایت باد!! چون شب فرا رسید و وزیر مشغول رسیدگی به امور مملکتی شد، احمد نزد او رفته، ماجرا را میپرسد. اما جواب پدر تعجب و خشم احمد را زیادتر میکند؛ زیرا پدرش آن جوان را امام شیعیان معرفی کرده، سپس در فضایل او بسیار سخن میگوید. احمد میگوید: بعد از آن ماجرا کارم پرسوجو در مورد این جوان شده بود اما از هر کس از بنی هاشم گرفته تا فرماندهان لشکر و قاضیان حکومتی و نویسندگان دربار و فقها و عالمان و عموم مردم که میپرسیدم، جز خوبی و بزرگ شمردن، پاسخی نمیشنیدم. او نهایتا میگوید: « پس از این او در نظرم فردی عظیم القدر گردید زیرا هیچ یک از دوستان یا دشمنانش را ندیدم مگر اینکه در مورد او به نیکی سخن گفته،[7] از او تمجید میکردند» احمد در ادامه ماجرای فوت[8] امام حسن علیه السلام را گفته، میگوید شهر سامرا سراسر عزا شده، بازارها همه تعطیل گشته بود.[9]
امام حسن عسکری علیه السلام در مواجهه با زندانبانان خود نیز روشی پیش میگیرد که دستگاه حاکم را وادار به آزاد کردن ایشان میکند. امام عسکری علیه السلام در دوره معتز عباسی (252-255)، در زمان حکومت مهتدی (255-256) و همچنین در دوره معتمد عباسی(256-279) به زندان برده شد.[10] در یکی از این موارد که مس?ول امور زندان های حکومت، صالح بن وصیف[11] است، عدهای از عباسیان از او درخواست میکنند بر امام حسن علیه السلام سختگیری کند. ابن وصیف نیز با این نظر موافق است اما میگوید: دو تن از شرورترین کسانی که میشناختم را برای زندان بانی او گماشتم اما اکنون این دو نفر اهل عبادت و نماز و روزه بسیار شدهاند![12] و سپس ادامه میدهد که: چون علت این تغییر رفتارشان را جویا شدم چنین پاسخ دادند: «چه میگویی در مورد کسی که روزها روزه میگیرد و شبها تمام شب را عبادت میکند در حالی که نه سخنی میگوید و نه به کاری مشغول میشود، کسی که چون به او نگاه میکنیم، بند بند بدنمان میلرزد و حالی به ما دست میدهد که اختیار از کف میدهیم!»[13]
چنین رفتارهایی در امام حسن عسکری علیه السلام، موجب شده بود تا حکومت عباسی خود را ناتوان در مقابله با ایشان ببیند. امام با رفتار نیکو و منطقی خود و به نمایش گذاردن الگوی یک مسلمان واقعی از سویی تمام دقت را داشت تا رفتار آشکاری که بهانه دست دشمنان بدهد انجام ندهد، و از سوی دیگر روز به روز بر قدرت ایشان افزوده شود.[14] این شرایط بود که موجب شد حکومت ظلم، یازدهمین امام معصوم را نیز نتواند تحمل کند و نهایتاً دست خود را به جنایتی دیگر آلوده کند.
سخن درباره دین نجاتبخش و اینکه آیا یهودیت و مسیحیت امروز، دین نجاتبخش و آیین مقبول الهی هستند یا نه موضوع مقاله ای بود به نام «آیا یهودیان و مسیحیان به بهشت میروند؟» که در همین پایگاه منتشر شد و نظرات موافق و مخالفی را به دنبال داشت. برخی نظرهای داده شده از سوی کاربران محترم نیازمند به پاسخ و یا توضیح بیشتر بود که پیش از این بخش اول این کار منتشر شد و اینک بخش دوم آن تقدیم میگردد.
در مقاله یاد شده با استناد به آیات قرآن کریم ثابت شد که برای ورود به بهشت و بهره مندی از نعمت های الهی هم باید ایمان داشت و هم عمل صالح و نیز ثابت شد که مراد از ایمان، اعتقاد به آموزه های اسلامی است که قرآن، کتاب آن و اهل بیت علیهم السلام، بیانگر آن هستند.
پاسخ:
ما نیز معتقدیم آنچه ایشان با تأسف از آن یاد کرده در تضاد آشکار با حقیقت وحی است؛ اما این سخن چه ارتباطی به مقاله مذکور دارد؟
با یک رجوع ساده به متن مقاله روشن می شود سخن یاد شده یک برداشت ناروایی است که نه به صراحت در مقاله آمده است و نه به کنایه و چنین سخنی که «یک شخص مدعی مسلمانی لزوماً شانس ورود به بهشت دارد و یک یهودی یا صائبی لزوما جهنمی است» کاملا با محتوای مقاله بیگانه است. ما نیز معتقدیم بر اساس آیات 62 سوره بقره و نیز 69 سوره مائده، نام و ادعایِ صرف، سهمی در ورود به بهشت ندارد و ملاک و معیار، همان ایمان و عمل صالح است.
پاسخ:
این کاربر محترم با استناد به آیه 195 سوره آل عمران که صحیح آن این است:
«أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بی تردید من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را از مرد یا زن، تباه نمى کنم.» خواسته اند بگویند نوع دین فرد، مهم نیست؛ هر کس کار خوبی انجام دهد، در قیامت، خداوند اجر او را ضایع نکرده و پاداش او را خواهد داد.
غافل از اینکه این آیه درباره م?منان به رسول خدا صلی الله و علیه وآله است؛ زیرا اگر به سیاق یا همان آیات قبل از این آیه توجه کنید مشاهده می کنید این آیه درباره کسانی است که به خدا عرض می کنند:
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا؛ پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مىخواند که: «به پروردگار خود ایمان آورید»، پس ایمان آوردیم.
علامه طباطبایی(ره) می نویسد: مراد از این منادی، رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) است[1]؛ بنابراین پیام آیه دادن اجر به هر عمل صالحی است که یک م?من به رسول خدا صلی الله و علیه وآله و یک مسلمان واقعی انجام می دهد و نه هر کس دیگری.
اما اینکه «چه بسا یک مسیحی با نیت الهی و پاک، خیلی بیشتر از یک مسلمان با ظاهر اسلامی برای خدا ارزش داشته باشد.» ادعایی است که گوینده آن باید دلیلی برای اثباتش بیاورد.
از نظر قرآن کریم میزان ارزش انسانها نزد خداوند متعال به میزان تقوای آنها بستگی دارد (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ)[2]؛ هر چه تقوا بیشتر، ارزش انسان نزد خداوند متعال بیشتر. ولی با توجه به این نکته مهم که تقوا از راه ایمان و عمل صالح به دست می آید (وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُتَّقُون)[3] آن هم ایمانی که برای خدا معتبر باشد و عملی که خداوند صالح بودنش را قبول داشته باشد. در قسمت قبل گذشت که غیر از دین خاتم، سایر ادیان منسوخ گشته اند و برای همین اعتباری نزد خداوند متعال ندارند.
پاسخ:
کافر در اصطلاح دین به کسی گفته می شود که به غیر اسلام گرویده است یا به اسلام گرویده ولیکن چیزی را که میداند از ضروریات دین است به طوری انکار نماید که به انکار رسالت پیغمبر یا تکذیب پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله) یا ناقص دانستن شریعت مطهره، برگردد یا گفتار و یا کاری از او سر زند که موجب کفر او شود. [4]
با این تعریف از کافر پاسخ سوال دوم نیز روشن خواهد بود.
پاسخ:
هزار و اندی سال است که علمای اسلام در تلاشند تا میراث معارف گهربار اسلامی را صحیح و سالم و به دور از هر ناراستی و انحراف به دست مردم و پیروان این دین برسانند.
تاریخ گواه است که ایشان چگونه با چنگ و دندان از این دین مراقبت کردند و با انحرافات و خرافات جنگیدند و در مواقعی جان بر سر این رسالت نثار کردند تا اسلام عزیز به حقیقت از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و ما امروز بشویم وارث این معارف حقه.
بنابراین به جرأت می توان گفت آنچه امروز در دست ماست اسلام حقیقی است؛ البته ممکن است در برخی برداشت ها و استنباط ها، دیدگاه های متعددی بین دانشمندان اسلام وجود داشته باشد که در هر جامعه علمی این امری رایج و طبیعی است؛ اما این به معنای ناصحیح بودن و حقیقی نبودن تمام و یا اکثر آن دانش و معرفت نیست.
امروز به برکت انقلاب اسلامی ایران و تلاش و مجاهدت های علمی و تبلیغی علمای اسلام در عرصه های مختلف، ندای اسلام در حال انتشار به سراسر ایران و دنیاست.
سخن در این است که اگر کسی در ایران و خارج از ایران، این ندا به گوشش رسید و اندیشه نکرد و از پذیرش حق سر باز زد و همچنان بر آیین خود، تعصب ورزید بی شک کافری است که به او وعده عذاب داده شده است. حتی اگر اکثر مردم اهل زمین باشند. خود خدای متعال در آیه 179 سوره اعراف فرمود:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ
همانا بسیاری از جنّ و انس را آفریدیم که (بر اثر کفر و نگرویدنشان به خدا و رسول صلی الله و علیه وآله ) عاقبت کارشان (عذاب و شکنجه) جهنم است.
پاسخ:
الف) ما نمی دانیم این کاربر محترم این «اکثر ...» را از کدام منبع معتبر آماری استخراج کرده اند؛ اما اگر با تکیه به مشاهدات شخصی خودشان به چنین آمار قابل توجهی دست پیدا کرده اند ، ابتدا باید توضیح دهند که آن اسلامِ با روحی که ایشان از فقدان و یا کمبود آن شکایت دارند چیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ و چه تفاوتی هایی با این اسلامی دارد که امروز، حوزه های علمیه و مردم مسلمان با استناد به قرآن و روایات معتبر می شناسند.
ب) ملاک برتری هم در پاسخ به سوال دوم همین نوشتار گذشت.
ج) بهشتی و جهنمی بودن انسانها بر اساس معیارهایی است که خداوند متعال در قرآن کریم بیان فرموده است. معیارهایی که به ما داده شده تا با آنها، باورهای و رفتارهای جهنمی را شناخته و به جهنمی بودن آن حکم کنیم تلاش کنیم به آن آلوده نشویم. همچنین درباره عقاید و اعمال بهشتی که بشناسیم و به آنها خو کنیم.
پاسخ:
بدون کوچکترین تردیدی خودروی خود را به کسی می دهم که کارش را بهتر از دیگران انجام می دهد. و در دل نه؛ بلکه به زبان به آن دیگری می گویم: در عمل هم مسلمان باش!
ما موظف به انجام همین عبادات ظاهری هستیم و بر ما واجب است آنها را انجام دهیم و برای همین عبادات ظاهری خداوند وعده بهشت داده است (مانند: 25/ بقره) و اگر کسی عمداً و با آگاهی، این عبادات را ترک کند در پیشگاه الهی مسئول خواهد بود.
نکته اینجاست که این عبادات، منحصر در نماز و روزه نیست؛ بلکه رعایت اخلاق اسلامی نیز جزء دین و رعایت حقوق دیگران از واجبات است. بنابراین اگر کسی در انجام برخی واجبات و دستورات دین، کوتاهی کرد نامش می شود مسلمان گنهکار و این خیلی فرق می کند با کسی که همین ناقص را هم ندارد و نامش کافر است.
پاسخ:
اسلام در اصول هیچ فرقی با سایر ادیان الهی «تحریف نشده» ندارد؛ ولیکن در فروع فرق دارد که آن هم متعدد است. و اما اخلاق و رعایت اصول آن در تمام ادیان بوده است و اوج دستورات آن به نام مکارم اخلاق در اسلام است؛ اما این به معنای انحصار معارف و تعالیم اسلامی در اخلاق نمی باشد. اسلام هم اخلاق دارد هم عقاید و هم حقوق و احکام که همه مهم هستند و لازم و باید رعایت شوند.
پی نوشت ها:
1. المیزان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 88
2. آیه 13 سوره حجرات
3. آیه 33 سوره زمر. علامه طباطبایی (ره) می نویسد: مراد از آوردن صدق آوردن دین حق است. و مراد از تصدیق به آن، ایمان آوردن بدان است. و مراد از آن کسی که آن را آورده، رسول خدا (ص) است؛ بلکه هر م?منی که به دین حق ایمان آورده و به سوی آن دعوت کند. المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 260
4. تحریر الوسیله (ترجمه)، ج 1، ص 211
امید پیشگر
بخش قرآن تبیان
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار
من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست
این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست
این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست
آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است
بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست
لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان، آینه در آینه حیران علی ست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است
تا بدانیم کلید در این خانه علی ست
از دم صبح ازل نام علی را می خواند
دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست
محمد حسین صفاریان
رهبر معظم انقلاب:
انشاءالله با حضور حداکثری مردم در انتخابات آتی، «مصونیت، پیشرفت، و حرکت عمومی ایران به سمت اهداف والای ملت» شتاب خواهد گرفت.