شروع زیبایی
خوش آمدی به زمین ای شروع زیبایی تو عطر یاسی و نرگس تویی که زهرایی
تو آن طلوع قشنگی که در کنار علی، برای ظلمت شبهای مکه آمدهای
مقامِ فاطمه بودن فقط لیاقت توست، طلوع کن که محمد رسالت خود را، دگر به واسطه تو، تمام خواهد کرد
تو آمدی که بگویی شرافت یک زن، ز سرنوشت حسینت قیام خواهد کرد
تو آمدی که بگویی اگرچه پهلویت، شکسته، اما از آن دوازده خورشید به آسمان و زمین، از تو هدیه خواهد شد، سلام بر تو که عشق محمدی و علی!
برای وصف خدا شرح بهترین غزلی
اگر چه وصف کمال تو غیر ممکن بود
چه بود فاطمه؟ ـ یعنی خلاصهای ز علی
به احترام تو ای گل که آبروی زنی
تمام اهل زمانه به پای میخیزند
و شاخه شاخه درختان بهار میریزند
چه خوب شد که دمیدی به روح خسته عشق!
کدام دختر، مثل تو مادر باباست؟!
شکوه نام تو، زهرای مرضیه! زیباست
در آن دقیقه که حتی ز قید گردنبند، برای خاطرِ آرامش پدر رَستی
برای آن که تو ثابت کنی چه زیبایی، برای آنکه بگویی تو فاطمه هستی
به زیر سبز عبای پدر کسی کم بود
تو آمدی و سپس کشتی نجات از تو
علی، حسین و حسن را به سمت دریا برد
بیا، سفینه روز نجات در دلِ من
که با وجود تو دریای زندگی زیباست.
تولد تو شبیه ظهور خورشید است
در آن شبی که بشر انتظار رویش داشت، تو مثل غنچه یاسی، به باغ پیوستی!
چقدر وسعت تو دیدنی است یا زهرا!
چقدر میشود از تو دوباره بوی خدا، میان مردم شهر مدینه سر بزند
چقدر خانه نورانیِ رسول خدا
به نام حضرت یاست فرشته باران شد
تو آمدی که زمین بعد از این به حرمت تو
حضور روشنِ تکرار فاطمه باشد خدا تو را به محمد به عشق هدیه نمود
که تا همیشه گل یاسِ فصلِ او باشی
که تا همیشه به تکرار نام شیرینت
برای حرمت آیینه آبرو باشی.
از شاخه تو هیچکس نیاویخت مگر آن که میوه بخشش را به دامانش ریختی. تکیه بر تو، تکیه بر همه خوبیهاست در وصف روی تو همه واژهها کم است
جوهر شود اگر همه آبها، کم است
ای فاطمه که مظهر لطف محمدی
میلاد تو دمیدنِ روحی در آدم است
و امروز، آبروی نمازهایم، تسبیحات توست؛ سی و سه بار چنگ بر دامان معبود زدن، به احترام تو، دعایم را مستجاب خواهد کرد.
امروز، روز رسیدن بانوی آب ها، به تشنگی زمین است؛ آغاز پیوستن تو به تاریخ عاشقانه دین و نقطه تکمیل قرآن، سوره کوچک توست. ای چشمهی کوثر!