سفارش تبلیغ
صبا ویژن



آذر 90 - پیام دوستی

   

در چهره امام حسین علیه السلام نشانه های جدش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آشکار شد؛ زیرا در اوصاف خود همانند آن حضرت بود و در اخلاقی که پیامبر به آنها بر دیگر پیامبران، امتیاز یافت نیز همانند وی گردید.
«محمد بن ضحاک» اورا توصیف نموده گفت: «بدن حسین، شبیه بدن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود» (1) .
و گفته شده: «از ناف تا پاهایش، شبیه پیامبر صلی الله علیه و آله بود» (2) .
و حضرت امام علی علیه السلام فرمود: «هرکس دوست دارد که به شبیه ترین مردم به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ما بین گردن و دهان آن حضرت بنگرد، به حسن نگاه کند و هرکس دوست دارد که به شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله از گردن تا قوزک پا نگاه کند، از نظر خلقت و رنگ، به حسین بن علی بنگرد...» (3) .
بر چهره شریف آن حضرت، نشانه های امامت آشکار شد و چهره اش از درخشانترین چهره های مردم بود و آن گونه بود که «ابو کبیر هذلی» می گفت:

«واذا نظرت الی اسرة وجهه
برقت کبرق العارض المتهلل»
«هرگاه به خطوط چهره اش بنگری همچون ابرباران زا، برق می زند».
بعضی از تذکره نویسان، آن حضرت را چنین وصف کرده اند:
«سفید چهره بود و هرگاه درجایی می نشست که در آن تاریکی بود، با سفیدی زیبایی و گردنش، آنجا روشن می گشت» (4) .
و دیگری می گوید: «جمالی عظیم داشت و نور درخشنده ای در پیشانی و گونه هایش بود که اطرافش را در شب تاریک، روشن می ساخت و شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود» (5) .
و یکی از شهدا، از یارانش در شعر حماسی که سروده روز طف بود، آن حضرت را وصف کرده گوید:
له طلعة مثل شمس الضحی
له غرة مثل بدر منیر
«طلعتی چون خورشید هنگام بالا آمدن روز دارد و پیشانی او همچون ماه تابان است».

 

هیبت امام حسین علیه السلام

سیمای انبیا بر آن حضرت بود و در هیبت همچون جدّ خود بود که پیشانیها در برابرش به تواضع می افتادند. یکی از جلادان پلیس ابن زیاد در وصف هیبت عظیمش می گوید: «نور چهره اش و جمال هیبتش مارا از اندیشیدن در مورد کشتن او به خود مشغول ساخت».
روز طف، ضربات شمشیرها و زخمهای نیزه ها نور چهره اش را پنهان
ننمود و در شکوه و زیبایی منظر، همچون ماه تمام بود و در این باره «کعبی» می گوید:

و مجرح ما غیرت منه القنا حسناً
و لا اخلقن منه جدیدا

قد کان بدراً فاغتدی شمس الضحی
مذ ألبسته ید الدماء برودا

«وآن مجروحی که نیزه ها زیباییش را دگرگون نساختند و تازه ای از او را کهنه ننمودند».
«او ماه تمامی بود که به خورشیدی در بلندای روز تبدیل شد. آنگاه که دستهای خون آلود، جامه هایی بر او پوشاند.
و هنگامی که سر مبارک آن حضرت را نزد ابن زیاد بردند، از نور چهره اش در شگفت شد و گفت: «کسی همچون او زیبا ندیده ام!».
«انس بن مالک» بر او اعتراض نمود و گفت: «مگر نه این است که وی شبیه ترین آنان به رسول خدا بود؟» (6) .
و هنگامی که آن سر شریف را بر یزید بن معاویه عرضه داشتند، از جمال هیبتش به حیرت افتاد و گفت: «من هرگز صورتی زیباتر از او ندیده ام!».
پس یکی از حاضران به وی گفت: «او شبیه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود» (7) .
راویان، اجماع دارند که وی در اوصاف و نشانه هایش همانند جدش حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بود و در شباهت و صفات، با آن حضرت شباهت داشت و هنگامی که «عبید اللَّه بن حر جعفی» به دیدار حضرتش مشرف شد، جانش از اقدام و اجلال او سرشار شد و اظهار داشت: «من هرگز کسی را ندیده ام که زیباتر
وچشمگیر تر از حسین باشد...».
بر چهره او سیمای پیامبران و هیبت متقیان آشکار شد و لذا چشم بینندگان خود را پر می کرد و پیشانیها در برابرش به خضوع و احترام، خم می شد.

 

پاورقی :

(1) طبرانی، المعجم الکبیر 123:3 از کتابهای کپی شده کتابخانه عمومی حضرت امیر المؤمنین‏علیه السلام.
(2) المنمق فی اخبار قریش، ص424. مقریزی، خطط 285:2.الافادة من تاریخ الائمة السادة، از کتابهای کپی شده کتابخانه عمومی امام حکیم.
(3) طبرانی، المعجم الکبیر 98:3.
(4) الافادة فی تاریخ الائمة السادة.
(5) علی دره حنفی،محاضرات الاوائل و الاواخر، ص71. و در مصابیح السنة 188 - 187: 4 از انس آمده است که گفت: «هیچ کس از حسن بن علی به پیامبر صلی الله علیه و آله شبیه تر نبود و در مورد حسین گفت: شبیه ترین آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود» و در انساب الاشراف 5:3 آمده:«حسین، شبیه پیامبر صلی الله علیه و آله بود».

(6) بلاذری، انساب الاشراف، 5:3، نسخه خطی در کتابخانه عمومی حضرت امیر المؤمنین‏ علیه السلام.
(7) همان.

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:22 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

یامبر صلی الله علیه و آله شخصاً سرپرستی امام حسین را به عهده گرفت و به وی توجهی فراوان داشت و روحش را با روح خود و عواطفش را با عواطف خویش آمیخته ساخت. و بنابر آنچه مورخان می گویند، انگشت ابهام خودرا در دهان وی می گذاشت و آن حضرت، وی را پس از تولدش گرفت و زبانش را در دهان او گذاشت تا او را از تراوش نبوت، تغذیه دهد، در حالی که به او می فرمود: «هان ای حسین! هان ای حسین! خداوند نپذیرفت جز آنچه را خود خواهد - یعنی امامت را - که در تو و در فرزندانت باشد...» (1) .
و در این باره «سید طباطبائی» می گوید:
ذادوا عن الماء ظمآناً مراضعه
من جده المصطفی الساقی أصابعه
یعطیه ابهامه آناً و آونة
لسانه فاستوت منه طبائعه
غرس سقاه رسول اللَّه من یده
وطاب من بعد طیب الأصل فارعه
«او را تشنه از آب بازداشتند، آنکه جدش مصطفی از انگشتانش به او می نوشانید».
«گاهی (انگشت) ابهامش را به او می داد و گاهی زبانش را تا اینکه سرشتهایش از او پای گرفت».
«نهالی که پیامبر خدا از دست خود آن را آبیاری کرد و بعد از نیکی اصلش، شاخه ها نیز نیکو گردید».
پیامبر صلی الله علیه و آله در جان نوزادش، بزرگواریها و مکرمتهایش را فرو ریخت تامثالی از او و ادامه ای برای زندگیش باشد و در نشر اهداف و حمایت از اصولش نماینده او گردد.

 

تعویذ پیامبر برای حسنین

(تعویذ»: پناه دادن، در پناه آوردن، حفظ کردن کسی. و نیز به معنی دعاهایی که بر کاغذ می نویسند و به گردن یا بازو می بندند برای دفع چشم زخم و رفع بلا و آفت (فرهنگ عمید).) از عنایت پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سبطینش و از علاقه شدید آن حضرت بر نگهداری آنها از هر بدی و هر شرّ، این بود که بسیار پیش می آمد که آنها را تعویذ می کرد.
«ابن عباس» روایت کرده: «پیامبر صلی الله علیه و آله حسن و حسین را تعویذ می کرد و می فرمود: أعوذ بکلمات اللَّه التامة من کل شیطان و هامة و من کل عین لامة. و می فرمود: ابراهیم این گونه دو فرزندش اسماعیل و اسحاق را تعویذ می کرد» (2) .
و «عبدالرحمان بن عوف» می گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من گفت: «ای عبدالرحمان! آیا نمی خواهی تو را تعویذی بیاموزم که ابراهیم دو پسرش اسماعیل و اسحاق را به آنها تعویذ می نمود و من دو پسرم حسن و حسین را... کفی باللَّه واعیاً لمن دعا و لا مرمی وراء امر اللَّه لمن رمی...» (3) .
«خداوند برای کسی که دعا کند، کافی نگهدارنده ای است و جای تیر انداختنی بعد از امر خدا برای هرکس که تیربیندازد، وجود ندارد».
این امر، بر عمق محبت و عطوفتی دلالت دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به آن دو داشته و اینکه آن حضرت بیم از آن داشت که چشم حسودان آنها را بزند، پس آن دو را با این دعا از چشم بد حفظ می کرد.

 

پاورقی

(1) المناقب 50:4.

(2) ذخائر العقبی، ص134. مشکل الآثار 72:4.
(3) ذخائر العقبی، ص134.

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:22 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

یامبر صلی الله علیه و آله شخصاً بیشتر مراسم شرعی تولد مولود مبارکش را به جای آورد و این اعمال را انجام داد: 

اذان و اقامه

پیامبر صلی الله علیه و آله مولود بزرگوارش را در آغوش گرفت و در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپ او اقامه راخواند (1) و در خبر آمده است که: «این عمل، نگهدارنده نوزاد از شیطان رجیم است» (2) .
نخستین صدایی که به گوش حسین علیه السلام رسید، صدای جدش حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله بود؛ نخستین کسی است که به سوی خدا روی آورد و مردم را به طرف او خواند و سرود آن صدا: «اللَّه أکبر لا إله إلّا اللَّه...» بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله
این کلمات را که جوهر ایمان و واقعیت اسلام را در بردارد، در جان فرزند نوزادش کاشت و او را به آنها تغذیه نمود و آنها از عناصر و ارکان وجودیش گردید و در همه مراحل زندگیش، شیفته آنها شد، پس به سوی میدانهای جهاد شتافت و همه چیز را فدا کرد تا این کلمات در زمین، بلندی یابد و نیروهای خیر و صلح، حاکم شود و نشانه های ارتداد جاهلی - که برای خاموشی نور خدا کوشا بود - درهم کوبیده و نابود شود.

 

نامگذاری

پیامبر صلی الله علیه و آله او را «حسین» نامید همان گونه که برادرش را «حسن» نام نهاد (3) و مورخان می گویند که عرب در جاهلیتش این دو نام را نمی شناختند تا فرزندان خودرا به آنها بنامند بلکه پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را به وحیی از آسمان به این نامها نامگذاری فرمود (4) .
و این نام شریف، اسم عَلَمی شد برای آن ذات عظیمی که آگاهی و ایمان را در زمین منفجر ساخت و یاد آن، همه زبانهای جهان را دربرگرفت و مردم شیفته آن شدند تا آنجا که نزد آنان شعار مقدسی برای همه نمونه های والا شد و شعاری برای هر فداکاری که بر اساس حق و عدل باشد.

 

اقوالی دور از واقع
بعضی از منابع تاریخ و اخبار، به صورتهایی گوناگون، مطالبی را در مورد نامگذاری حضرت حسین علیه السلام آورده اند که خالی از تکلّف و ادّعا نمی باشند و آنها عبارتند از:
1 - آنچه هانی بن هانی از علی علیه السلام روایت کرده که گفت: هنگامی که حسن به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: پسرم را چه نام نهاده اید؟ گفتم: اورا «حرب» نامیده ام. فرمود: بلکه او «حسن» است. و هنگامی که حسین متولد شد، فرمود: پسرم را چه نامیده اید؟ گفتم: او را «حرب» نامیده ام. فرمود: بلکه او «حسین» است و هنگامی که سومی به دنیا آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و فرمود: پسرم را چه نامیده اید؟ گفتم: «حرب». فرمود: بلکه او «محسن» است (5) .
به نظر ما این روایت صحت ندارد؛ زیرا:
الف - سیرت اهل بیت علیهم السلام بر التزام دقیق به اسلام و عدم دور شدن از هیچیک از احکام آن استوار است و اسلام از نامیدن فرزندان به نامهای جاهلی که نشانه عقب ماندگی و انحطاط فکری می باشد، کراهت دارد. افزون بر این، این نام (حرب) اسم علمی است برای جدّ خاندان اموی که نماینده نیروهای کینه توز و ستمکار بر ضد اسلام می باشد، پس امام چگونه فرزندانش را به آن می نامیده است؟!
ب - اعراض پیامبر صلی الله علیه و آله از نامگذاری سبط اولش به آن نام، موجب می شد که امام را از نامگذاری بقیه پسرانش به آن، باز دارد.
ج - «محسن» به اتفاق مورخان در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله به دنیا نیامد، بلکه اندکی پس از وفات آن حضرت متولد شد و این امر مؤکد می سازد که
روایت مذکور، ادعایی بیش نیست و صحت ندارد.
2 - «احمد بن حنبل» به سندش از امام علی علیه السلام روایت کرده گفت: هنگامی که حسن برایم متولد شد، وی را به نام عمویم «حمزه» نامیدم و وقتی که حسین به دنیا آمد، اورا به نام برادرم «جعفر» نام گذاشتم. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا فراخواند و فرمود: «خداوند مرا دستور داده تا نام این دو را تغییر دهم، پس آن دو را حسن و حسین نامگذاری کن» (6) .
این روایت نیز در ضعف، همچون روایت قبلی است؛ زیرا نامگذاری سبطین به این دو نام، بر حسب مشهور، اندکی پس از تولدشان صورت گرفت و هیچ کس به آنچه احمد روایت کرده، نظر نداده است.
3 - طبرانی به سندش از امام علی علیه السلام روایت کرده که فرموده است: «هنگامی که حسین به دنیا آمد، وی را به نام برادرم جعفر نامیدم، پس رسول خدا مرا فراخواند و به من دستور
داد تا اورا حسین نام گذارم» (7) .
این روایت در ضعف، با دو روایت قبلی هماننداست؛ زیرا حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در نامگذاری سبط و ریحانه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر آن حضرت پیشی نجست و آن حضرت بود که - بر حسب آنچه مشهور بر آن است - وی را به این نام، نامید و روایات اهل بیت علیهم السلام بر آن اجماع دارند.

 

عقیقه

پس از گذشت هفت روز از تولد سبط پیامبر صلی الله علیه و آله آن حضرت دستور داد تا گوسفندی را برایش عقیقه کنند و گوشتش را برای فقرا تقسیم نمایند. و نیز دستور داد تا یک ران از آن گوسفند به قابله داده شود (8) و این امر از جمله مواردی می باشد که اسلام در زمینه های نیکوکاری و احسان، تشریع نموده است.

 

تراشیدن موی سر امام حسین

پیامبر صلی الله علیه و آله همچنین دستور داد تا موی سر فرزند نوزادش را بتراشند و هموزن آن را به فقرا نقره صدقه دهند (9) وزن آن، یک و نیم درهم شد (10) بر حسب آنچه در حدیث آمده است و سر آن حضرت را با عطری مرکب از زعفران و مواد دیگر، بمالند و نهی فرمود از آنچه در جاهلیت عمل می شد که سر نوزاد را با خون می مالیدند (11) .

 

ختنه

پیامبر صلی الله علیه و آله به اهل بیت خود فرمود تا نوزادش را در روز هفتم تولدش، ختنه کنند. پیامبر صلی الله علیه و آله ختنه طفل را در این سن نورس، تشویق نمود؛ زیرا برای آن، پاکتر و طاهرتر است (12) .

 

پاورقی:

(1) کشف الغمة 3:2. تحفة الازهار و زلال الانهار.
(2) علی علیه السلام روایت کرده که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «برای هرکس نوزادی به دنیا آید، در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپش اقامه بخواند؛ زیرا آن برایش عصمتی است از شیطان رجیم». و مرا در مورد حسن و حسین به این کار امر فرمود و اینکه با اذان و اقامه، فاتحة الکتاب، آیة الکرسی، آخر سوره حشر، سوره اخلاص و معوذتین را بخواند. این مطلب در دعائم الاسلام 148:1 آمده است.

(3) الریاض النضرة.
(4) اسد الغابة 9:2. و در تاریخ خلفا، ص188 عمران بن سلیمان روایت کرده گفت: حسن و حسین دو نام از نامهای اهل بهشت می باشند که عرب آنها را در جاهلیت نشنیده بودند.

(5) نهایة الارب 213:18. الاستیعاب 384:1. تهذیب التهذیب 296:2. احمد بن حنبل، مسند 158:1.
(6) احمد بن حنبل، مسند 257:1.
(7) طبرانی، المعجم الکبیر 10:3.

(8) مسند امام زید، ص 468. تحفة الازهار و زلال الانهار. و در کتاب الذریة الطاهرة، ص122 از عایشه روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله برای حسن و حسین، هر کدام دو گوسفند عقیقه کرد و در روز هفتم، برای آنها عقیقه نمود و فرمود: به نام وی ذبح نمایید و بگویید: «بسم اللَّه اللهم لک و الیک هذه عقیقة فلان» و این روایت را حاکم در مستدرک 237:4 آورده و گفته راوی آن سوار است و او ضعیف می باشد و مشهور میان فقها استحباب ذبح یک گوسفند در عقیقه است.

(9) الریاض النضرة. ترمذی، صحیح، نور الابصار، ص253.
(10) دعائم الاسلام 187:2.
(11) بحار 239:43.

(12) جواهر الاحکام، 260:31. و در آن آمده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «پسرانتان را در روز هفتم پاک گردانید (ختنه کنید) که آن پاکتر و طاهرتر است و برای سرعت روییدن گوشت، مناسب تر می‏باشد و اینکه زمین چهل روز از بول شخص ختنه نشده، نجس می گردد...».

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:3 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

سبط پیامبر صلی الله علیه و آله در سال چهارم هجری (1) ، چشم به دنیای وجود گشود. و گفته شده که در سال سوم بوده (2) و راویان در مورد ماه ولادت آن حضرت، اختلاف دارند و اغلب بر آنند که در ماه شعبان و در روز پنجم از آن می باشد (3) و بعضی از آنان روز ولادت را معین نکرده اند بلکه گفته اند چند شبی از شعبان گذشته، به دنیا آمد (4) و بعضی از مورخان این موضوع را نادیده گرفته و به گفتن اینکه در شعبان به دنیا آمده اکتفا نموده اند (5) و بعضی از بزرگان بر این باورند که آن حضرت در آخر ربیع الاول ولادت یافته و این بر خلاف مشهوراست پس توجهی به آن نمی شود (6) .

 

پاورقی:

(1) ابن عساکر، ترجمة امام الحسین علیه السلام ص 38. تهذیب الاسماء 163:1. مقاتل الطالبیین، ص84. مقریزی، خطط 285:2. بستانی، دائرة المعارف 48:7. جوهرة الکلام فی مدح السادة الاعلام، ص116. الافادة فی تاریخ الأئمة السادة از یحی بن الحسین (متوفی 424 ه) از کتابهای کپی شده کتابخانه امام حکیم. الذریّة الطاهرة از کتابهای خطی کتابخانه عمومی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام. مجمع الزوائد 194:9. اسد الغابة 18:2. الارشاد، ص198.
(2) اصول کافی 463:1. مقریزی، خطط 285:2. الاستیعاب (چاپ شده در حاشیه الاصابة) 392:1.
(3) طبرانی،المعجم الکبیر از مخطوطات کتابخانه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام. تحفة الازهار و زلال الانهار از مخطوطات کتابخانه عمومی امام کاشف الغطاء. مقریزی، خطط 285:2.
(4) امتاع الاسماع،ص187. اسد الغابة 18:2 الذریة الطاهرة، ص101.
(5) فتح الباری فی باب مناقب ‏الحسن و الحسین ‏علیه السلام 75:7.
(6) المقنعة، ص467. التهذیب 41:6. الدروس 8:2.

منبع : عاشورا دات آی آر



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:2 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

هنگامی که مژده تولد سبط پیامبر اکرم به آن حضرت داده شد، بلا فاصله به خانه بضعه اش فاطمه علیها السلام شتافت، در حالی که قدمهایش را سنگین بر می داشت و غم و اندوه بر او چیره گشته بود، پس با صدایی گرفته و اندوهناک صدا زد: «ای اسما! پسرم را نزد من بیاور».
اسما، وی را به آن حضرت داد. پیامبر اورا در آغوش گرفت و بسیار بر او بوسه زد، در حالی که گریه را سر داده بود. اسما پریشان شد و گفت: «پدر و مادرم فدای تو باد از چه رو می گریی؟!».
پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که چشمانش از اشک پر بود، به وی پاسخ داد: «بخاطر این پسرم می گریم».
حیرت و سرگردانی بر او دست یافته بود و معنای این پدیده و موضوع آن را درک نمی کرد. پس به سخن آمد و گفت: «او هم اکنون به دنیا آمده است».
پیامبر با صدایی از غم و اندوه، بریده به وی پاسخ داد و فرمود: «گروه جفاکار بعد از من او را می کشند، خداوند شفاعتم را از آنان دور سازد...».




سپس با اندوه برخاست و اسما را محرمانه گفت: «به فاطمه خبر مده چرا
که وی تازه فارغ شده است...» (1) .
پیامبر صلی الله علیه و آله غرق در اندوه و غم، از خانه بیرون رفت؛ زیرا او از غیب خبر یافته بود چه مصیبتها و بلاهایی که هر موجود زنده ای را سراسیمه می سازد، بر این فرزندش خواهد گذشت.

 

پاورقی :

(1) مسند امام زید، ص 468 و در امالی صدوق، ص199 آمده است که پیامبر صلی الله علیه و آله حسین را بعد از تولدش گرفت و سپس در حالی که می گریست، وی را به صفیه دختر عبدالمطلب سپرد و گفت: «خداوند لعنت کند قومی را که کشنده تو باشند و این را سه بار فرمود». صفیه گفت: پدر و مادرم فدایت باد! چه کسی اورا می کشد؟ فرمود: «گروه جفا کار از بنی امیه».

منبع : عاشورا دات آی ار



نویسنده » nazaninzahra » ساعت 1:1 عصر روز یکشنبه 90 آذر 20

<   <<   6   7   8      >